روزنامه اطلاعات: مسئولان کشور پرشورتر از مردم از مشکلات انتقاد میکنند!
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۰۸۶۵۸
روزنامه اطلاعات نوشت: بسیاری از مقامات و اصحاب قدرت و خدمت گاه حتی پرشورتر از مردم عادی اهل انتقاد و گلایه و نقدند. ظاهراً مشکلات را هم میدانند و تندتر و داغتر هم از مصائب و معضلات میگویند.
اما در این میان معلوم نیست چه کسی باید این مشکلات را برطرف کند؟ اگر جسارت نشود دوستان کمتر از این میگویند که مثلاً ما مشکل مسکن مردم را دیدیم و برای آن فکر و اندیشه کردیم و برنامه گذاشتیم و آسیبشناسیِ درست کردیم و همانطور که دارید میبینید موفق شدیم انتظار صد ساله برای تهیه مسکن را به ۵۰ سال برسانیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و یا کمتر سراغ داریم که مسئولی بگوید ما دیدیم مسأله اشتغال مهمترین مشکل بسیاری از جوانان و خانوادههاست و به شدّت روی احساس عزّت و اعتماد به نفس آنان تأثیر میگذارد و ازدواج آنان را به تأخیر میاندازد، لذا در عرض یک سال توانستیم برای یک میلیون نفر شغل پایدار ایجاد کنیم و حالا شما شاهدید که کمتر جوان تحصیلکردهای بیکار باشد (البته منظور آمار دادنهای وزارت کاری نیست که مسئولان روابط عمومی تهیه میکنند و مرتب از صدها هزار شغل ایجاد شده صحبت میکنند که سرِکاری است)؛ و یا، چون دیدیم تورّم دهههاست که دشمن تمام خوبیها شده و، چون بختک بر سر اقتصاد کشور و سفره و معیشت مردم سایه نحس خود را افکنده، ما تمام عقل و تدبیر و جهد و تلاش نرمافزاری و سختافزاری خود را به کار بستیم و با برنامههای علمی و انجام اصلاحات ساختاری و تحمّل سختیهای آن کاری کردیم که تورّم به زیر ده درصد برسد و چنان دقیق و عالمانه هم این کار صورت گرفته که دیگر شاهد تورّم سیوچهل درصدی در اقتصاد نخواهیم بود؛ و یا اینکه، چون کنکور را یک مشکل حل نشده دیدیم به بهترین شکل این شیوه استعداد کُش را درست کردیم.
در این باره مثالهای فراوانی میتوان زد، هم در حوزه اقتصاد، هم فرهنگ هم سیاست و هم امور اجتماعی و…، اما جدای از رؤسای ۳ قوه که گاه برحسب منصبی که دارند میتوانند آنهم در مقام انذار و هشدار و راهکار آنهم خطاب به مجموعههای پائیندستی خویش برای ارائه راهبرد به نصیحت و هشدار و خطابه بپردازند، انگار مقامات مسئول در هر بخش منصوب شدهاند تا سخنرانی کنند و به گلایه بپردازند و درد دل کنند و معلوم نیست پس چه کسی باید این معضلات را برطرف کند؟
نکند مقامات عزیز و ارجمند که بر کرسی مسئولیت تکیه زدهاند انتظار دارند قدر قدرتانی از کره و یا سرزمینی دیگر بیایند و به حلّ این مشکلات بپردازند؟ جالب اینکه برخی از این مقامات و مسئولین محترم حتی غلیظتر از مردم و مراجعین از وضعیّت موجود و مناسبات حاکم و گرفتاریهای ایجاد شده برای کشور و ملّت و کژ کارکردیها و سوء مدیریتها مینالند و انتقادها و گلایههای شدیدتری مطرح میکنند.
بیآنکه به کسی پاسخ بدهند که پس چرا کاری نمیکنید؟ پس برای چه پشت این منصب و میز نشستهاید و حقوق میگیرید؟ شما که از گذشته مینالید و همه گرفتاریها را به دولت و یا مجلس و یا مدیرعامل یا مدیر قبلی نسبت میدهید خود چه کردهاید؟ و چرا دست از گلایه و گذشته برنمیدارید و برای حال و آینده این ملک و ملّت و دستگاه و اداره و تشکیلاتتان کاری نمیکنید؟
منبع: فرارو
کلیدواژه: روزنامه اطلاعات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۰۸۶۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توصیه ربیعی به مسئولان با یک خاطره عجیب: مدتی تصمیم نگیریم!
علی ربیعی در روزنامه شرق نوشت: یکی از یکشنبههای اواخر سال ۹۲ بود. صندوق بازنشستگان فولاد را تازه تحویل گرفته بودیم. از صبح زود درگیر حقوق بازنشستگان این صندوق بودم. از طلوع آفتاب در خیابان، به دنبال دریافت حقوق عقبماندهشان تجمع کرده بودند. عصر آنروز به دولت رفتم و با کلی حرص و جوش برای تأمین حقوق این افراد، تقلا کردم. حدود ساعت ۱۰ شب، خسته و کوفته به خانه رسیدم. در یخچال هیچ غذایی نبود.
ناچارا یک سیبزمینی آبپز کردم و بساط نان و نیمرو هم آماده کردم تا با یک چای شیرین، غذایی به سبک دوران کودکی بخورم. کتری که روی گاز به جوش آمد، چای را در قوری یادگار مادرم دم کردم. تا آمدم قدری زنجبیل از طبقه بالای کابینت برداشته و به داخل قوری بریزم، شیشه زنجبیل از دستم رها شد. رهاشدن شیشه همان و شکستن قوری و ریختن آب جوش بر روی بدنم همان.... غرغرکنان خم شدم تا تکههای شکستهشده قوری و شیشه زنجبیل را از زمین جمع کنم، زمانی که قد راست کردم، کلهام محکم به در باز کابینت خورد.
بیاختیار با بغضی در گلو سرم را در دست گرفتم و بر زمین نشستم. نشستن همان و فرورفتن تکههای شکسته باقی مانده بر زمین در بدنم همان.... در آن حالت، تصمیم گرفتم دیگر هیچ حرکتی نکنم، چون هرکاری میکردم اوضاع خرابتر میشد.... و، اما امروز در وانفسای بیاعتمادی جامعه و تعارضهای ارزشی این روزها، بهطور مرتب با مصوبات و اقدامات جدید روبهرو میشویم که به مثابه «هردم از این باغ بری میرسد» به بدترکردن اوضاع نابسامان جامعه دامن میزنند.
از این دسته از تصمیمگیران و تصمیمسازان، خواهش میکنم مدتی تصمیم نگیرید! گاهی بهتر است فقط بر سر جای خود بنشینید و کاری نکنید که اوضاع خرابتر نشود. شاید بهاینترتیب جامعه به آرامش برسد! آنانی که دستتان میرسد! کاری نکنید، امروز بسیاری از دلسوزان، همگی از عمق جان، پر از دلشوره و نگرانی هستند.
نگاهی حتی سطحی به جامعه، تنش و ناامنی روانی، بهخصوص در جامعه شهری را بهخوبی نشان میدهد. معیشت به کنار، ذهنها، سخت ناآرام است. اینقدر با مداخلات مداوم، روال زندگی مردم را دستکاری نکنید. اصلا فکر میکنم لازم نیست زیادحرف بزنید و کاری بکنید. لطفا کاری نکنید؛ کلاهمان را به احترامتان برخواهیم داشت. جامعه را رها کنید.